چه مقدار هلیوم در روی ستاره خورشید وجود دارد ؟
هلیوم در خورشید و در دیگر ستارگان از گداختگی اتم های هیدروژن تولید می شود. مقدار هلیوم موجود در خورشید بسیار زیاد است اما قابل استحصال برای استفاده در کره زمین نیست. به همین دلیل باید به منابع محدود هلیوم که در میدان های گاز طبیعی در زمین یافت می شود اکتفا کرد و در مصرف این منابع تجدید ناپذیر صرفه جویی نمود.
چه اتفاقی برای هلیوم در خورشید و دیگر ستارگان می افتد ؟
بیشتر ستاره ها پس از تبدیل بخش زیادی از هیدروژن موجود در خود به هلیوم ، وارد مرحله ای از تغییرات داخلی می شوند. هسته های داخلی آن ها فرو می ریزید و حرارت در این ستارگان بسیار بالا می رود. دمای بالا باعث می شود که هلیوم به اتم های بزرگتری مبدل شود برای مثال سه اتم هلیوم با همدیگر کربن را تشکیل می دهند.
پس از تشکیل اتم های جدید چه می شود ؟
به طور هم زمان هلیوم در خورشید یا ستارگان دیگر با اتم های کربن جدیدی که تشکیل شده اند ترکیب شده و اکسیژن را شکل می دهند. بیرون از هسته ی ستارگان هنچنان هیدروژن کافی برای تبدیل شدن به هلیوم وجود دارد. البته دیگر اتم های جدید شکل گرفته اند و در ظاهر نیز رنگ ستاره را تغییر می دهند.
ستارگانی که در مرحله تیدیل هیدروژن به هلیوم قرار دارند مانند خورشید در منظومه شمسی هستند و در مراحل بعد به ستارگان قرمز غول پیکر تبدیل می شوند.
پس از تبدیل هلیوم به اتم های دیگر چه اتفاقی برای خورشید می افتد ؟
زمانی که خورشید وارد مرحله تغییرات داخلی شود و به ستاره قرمز بزرگی مبدل گردد، کم کم رو به خنک شدن می رود. در ستاره های بزرگ تر از خورشید دیده شده است که پس از تبدیل شدن به ستاره قرمز بزرگ همچنان قابلیت تغییر اتم ها به اتم های بزرگتر وجود دارد.
اتمام هلیوم در هسته ی ستارگان
وقتی هلیوم در هسته ی ستارگان رو به اتمام بگذارد، ستاره بار دیگر دچار فروپاشی می شود و دمای آن بالا می رود و در این شرایط کربن و اکسیژن تشکیل شده می توانند با هم ترکیب شوند و اتم های بزرگ تر را ایجاد کنند. اگر یک ستاره به اندازه ی کافی بزرگ باشد این چرخه تا جایی ادامه پیدا می کند که عنصر آهن (Fe) تشکیل شود. در این مرحله دمای هسته هر چقدر هم که بالا برود قادر به تشکیل اتم های جدید نخواهد بود.
آخرین مرحله تبدیل اتمی
پس از تشکیل آهن و عدم ادامه ی تبدیل اتم ها به یکدیگر هسته ی داغ تری در یک ستاره شکل می گیرد که فروپاشیده می شود، ناپایدار می شود، دچار انفجار می شود و یک سوپر نوا یا ستاره ی نوترونی را شکل می دهد.
البته هلیوم در خورشید تا این مرحله پیشروی نمی کند زیرا خورشید ستاره ی خیلی بزرگی نیست.
منبع: curious.astro.cornell.edu
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 83 |
عقاید متفاوتی در
مورد فرود آمریکاییها بر ماه وجود دارد. یکی از جنجال برانگیز ترین و در عین حال
منطقی ترین واکنشها نسبت به سفر انسان به ماه این است که بشر هرگز به ماه نرفته است
و فیلمها و تصاویر موجود همگی بخشی از یک توطئه عظیم توسط آمریکا بوده است تا به
اصطلاح در جنگ سرد و رقابت فضایی با شوروی سابق پیروز شود و برتری علمی خود را
اثبات کند. این تئوری که از همان سالهای اولیه بعد از فرود به ماه یعنی در دهه
هفتاد میلادی به وجود آمد به «تئوری توطئه» معروف است که علاوه بر تئوریسین های
مشهور مانند میلتون کوپر و مارکوس آلن بسیاری از دانشمندان و ستاره شناسان را نیز
به خود جذب کرده است و طبق آمار و نظر سنجی ها هم اکنون 20 درصد از مردم آمریکا
مطمئن هستند که آمریکا هرگز کسی را به ماه نفرستاده است. استدلال آنها این است که
اگر واقعا اقدام به چنین کاری با علم و تکنولوژی سال 1969 ممکن بوده چرا بعد از
1974 دیگر آمریکا هیچ ماموریتی به ماه نداشته و چرا بحبوبه سفرهای آمریکا به ماه
فقط در دوران جنگ سرد بوده است.
در اینجا به گردآوری مدارک
و مصاحبه هایی که اثبات می کنند سفر به ماه حقه ای بزرگ بیش نبوده است پرداخته ایم
و در مقابل پاسخهای دانشمندان ناسا را به این سوالات و انتقادات نگاشته ایم. پس از
آن نظریه دانشمندان و ستاره شناسان هندو را نسبت به قضیه سفر انسان به فضا و ماهیت
ماه آورده ایم. قضاوت را به هوش و کنجکاوی شما واگذار می کنیم.
چه ایراداتی
در مدارک و فیلمهای ناسا وجود دارند که ثابت می کنند سفر به ماه همین جا روی زمین و
در یک استودیوی فیلم انجام شده است ؟
1.پرچمی که با باد تکان می
خورد
ناسا در پاسخ به این سوال گفته
است : این چیز غیر طبیعی نیست. پرچم را برای بردن به ماه داخل یک لوله باریک لوله
کرده بودند که باعث شده چروک شود و پس از باز کردن اینطور به نظر بیاید که تکان می
خورد. یک احتمال دیگر هم این است که دست فضانورد به میله پرچم فشار آورده و باعث
شده پرچم تکان بخورد.
اما این پاسخ ناسا برای بسیاری از متخصصان قانع کننده
نبوده است از جمله بیل کایسینگ مهندس سابق ناسا و نویسنده کتاب » ما هرگز به ماه
نرفتیم» که در گفتگوی تلویزیونی با شبکه ای.بی.اس اعلام کرد: » اگر واقعا این پرچم
روی ماه قرار گرفته – من از ناسا خواهش می کنم با یکی از آن تلسکوپهای عظیمی که از
آنسوی منظومه شمسی عکس می گیرد بیاید و سطح ماه را به ما نشان دهد. اگر این پرچم
روی سطح ماه بود من همه حرفهایم را پس می گیرم و عذر خواهی می
کنم».
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 179 |
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 55 |
بهرام شعاعی در حدود یک دوم شعاع زمین دارد. همچنین بهرام از زمین کم چگالتر است، به گونه ای که حجمی برابر ۱۵٪ و جرمی برابر ۱۱٪ زمین دارد. مساحت سطح آن تنها اندکی کم تر از مجموع سطوح خشکیهای زمین است. بهرام در برابر تیر (عطارد) بزرگتر و دارای جرم بیشتر و در نتیجه چگال تر است. همین زمینه سبب شدهاست نیروی گرانش بیشتری در سطح بهرام وجود داشته باشد.
بهرام از دید اندازه، جرم و گرانش سطح، حالتی میان زمین و ماه (ماه زمین) دارد؛ ماه قطری برابر یک دوم قطر بهرام دارد، در حالی که قطر زمین حدود دو برابر قطر بهرام است، زمین دارای جرمی در حدود ده برابر جرم بهرام است، در حالی که جرم ماه ده برابر کم تر از بهرام است. نمای سرخ-نارنجی رنگ بهرام در اثر وجود آهن (III) اکسید، که بیشتر به هماتیت یا زنگ آهن مشهور است، به وجود آمدهاست.
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 65 |
از معجزه معراج پیامبر(ص) تا طول عمر حضرت مهدی(ع)
الف) زمان و قوانین نسبیت
مفهوم زمان يکي از اسرارآميزترين مفاهيم در تاريخ فيزيک بوده است و در حال حاضر نيز از مسائل دشوار فيزيک معاصر بهشمار ميرود. ما ميگوييم زمان را با ساعت اندازه ميگيريم، اما تنها عقربههاي ساعت را ميبينيم نه خود زمان را و عقربههاي ساعت درست مانند موارد مشابه ديگر تنها متغيرهاي فيزيکي هستند. بنابراين به يک معنا ما تقلب ميکنيم، زيرا آنچه واقعا مشاهده ميکنيم متغيرهايي فيزيکي هستند به عنوان توابعي از متغيرهاي فيزيکي ديگر، اما ما آن را طوري نمايش ميدهيم که انگار همه چيز در زمان تغيير ميکند.
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 131 |
پس از آنکه مداری برای ستاره دنبالهدار محاسبه شود، شماره گذاری بر اساس عبور از نقطه قرین خورشیدی انجام میگردد. مثلا ستاره دنبالهدار 1971I اولین ستاره دنبالهداری بود که در سال 1971 میلادی از نقطه قرین خورشید گذشت
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 157 |
چگونه فکر میکنیم همه جهان فقط ماییم آنجا که با چشم نخوت و غرور و
خودخواهی بخود می نگریم.... !
لطفا قبل از خواندن این مطلب بسیار زیبا وتکان دهنده به این عکس ومخصوصا اون نقطه پر رنگ تر درست نگاه کنید !
این عکسی است که فضاپیمای وویجر از زمین گرفته است. عکسی که زمین را در فضای بیکران نشان می دهد. کارل ساگان فضانورد آمریکایی کتابی با همین عنوان نوشته است. در قسمتی از این کتاب می خوانید :
دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین جاست. خانه اینجاست. ما اینجاییم. تمام کسانی که دوستمان دارند وتمام کسانی که دوستشان دارید........
تمام کسانی که می شناسید!! ! تمام کسانی که تابحال چیزی در موردشان شنیده اید ! تمام کسانی که وجود داشته اند وزندگی شان را در اینجا سپری کرده اند. برآیند تمام خوشی ها و رنج های ما در همین نقطه جمع شده است.
هزاران مذهب ! ایدئولوژی و دکترین اقتصادی و.....!
تمامی شکارچیان و صیادان ! تمامی قهرمانان و بزدلان !
تمامی آفرینندگان و ویران کنندگان تمدن !تمامی پادشاهان و رعایا !
تمامی زوج های جوان عاشق! تمامی پدران و مادران !
کودکان امیدوار ! مخترعان و مکتشفان ؟تمامی معلمان اخلاق !
تمامی سیاستمداران فاسد !تمامی «ابرستاره ها» ! و تمامی رهبران کبیر؟
تمامی قدیسان و گناهکاران تاریخ آنجازیسته اند................
در این ذره غبار... که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است.
زمین ذره ای خرد در مقابل عظمت جهان است.
به رنج هایی که ساکنان گوشه ای از این نقطه ...؟ توسط ساکنان گوشه دیگر (که از این فاصله نمیتوان آنها را از هم بازشناخت) متحمل شده اند بیاندیشید؟ !
چقدر با حرارت از یکدیگر متنفرند. تمامی شکوه و جلال ما !تمامی حس خودبینی وخود مهم بینی بی پایان ما !
توهم اینکه ما دارای موقعیتی ممتاز در پهنه گیتی هستیم !به واسطه این عکس به چالش
کشیده می شود. سیاره ما لکه ای گم شده در تاریکی کهکشانهاست. در این تیرگی و عظمت بی پایان ! هیچ نشانه ای از اینکه کمکی از جایی رسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد ! دیده نمی شود.
گفته می شود :
فضانوردی تجربه ای است شخصیت ساز که فرد را فروتن می سازد شاید هیچ تصویری بهتر از این ! غرور ابلهانه و نابخردانه نوع بشر را در دنیای کوچکش به نمایش نگذارد. برای من ! این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه ترما با یکدیگر !
و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه آبی کمرنگ !
تنها خانه ای که اکنون شناخته ایم
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 37 |
تعرق بدن به واسطه جریان هوا باعث خنک شدن پوست میشود. این در حالی است که جاذبه زمین عامل به وجود آمدن جریان هوا است. اما بدون جاذبه، پوست به تلاش بیفایده خود برای خنک شدن از طریق تعرق ادامه خواهد داد!
زندگی در فضا و به طور کل در محیط بدون جاذبهای که ما روی زمین تجربه میکنیم میتواند خیلی متفاوت باشد. شاید ما آنقدر به جاذبه عادت کرده باشیم، که نسبت به تاثیرات آن هشیار نباشیم، اما به محض این که زمین را ترک کنیم، تاثیرات بزرگ جاذبه را درک میکنیم.
یکی از تاثیراتی که جاذبه زمین دارد، تاثیر بر میزان تعرق بدنمان است!
از یک طرف، بدن عرق می کند چون میخواهد با مرطوب نگه داشتن پوست، آن را خنک کند. اما خود عرق چهطور پوست را خنک میکند؟ عرق برای تبخیر شدن گرمای سطحی پوست را میگیرد و آن را خنک میکند. جریان هوا به این کار کمک شایان توجهی میکند.
از طرف دیگر، روی زمین هر چه به سطح نزدیکتر شوید، به دلیل جاذبه زمین، مولکولهای بیشتری از هوا در اتمسفر اطرافتان وجود دارند. هر چه از زمین فاصله بگیرید، به دلیل کم شدن تاثیر جاذبه زمین، مولکولهای هوا از هم بیشتر فاصله میگیرند و فشار هوا هم کمتر میشود. همین تفاوت فشار، باعث پدیده ای به نام همرفت طبیعی میشود: انتقال هوای سبکتر به سمت بالا و در نتیجه جریان هوا.
اما در فضا خبری از جاذبه زمینی نیست. بنابراین جریان هوایی هم در کار نیست. به گزارش لایفلیتلمیستریز، بدن در این وضعیت برای خنک شدن، بیشتر عرق میکند. اما چون تعریق (به دلیل عدم وجود جریان هوا) تبخیر نمیشود، بدن خنک نمیشود. در نتیجه پوست بیشتر و بیشتر عرق میکند.
از طرف دیگر، به دلیل عدم وجود جاذبه، دیگر قطرههای عرق روی بدن سرازیر نمیشوند و نمیچکند! تصور کنید پوست عرقکردهای که نه تبخیر میشود و نه قطرههایش سرازیر میشوند یا با چکیدن از بدن دور میشوند، چه حسی میتواند داشته باشد! یک سفر خیس به سمت دنیای دور!
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 40 |
فكر مي كنيد فضانوردان در فضا چگونه زندگي مي كنند؟ چه مي خورند؟ چگونه مي خوابند يا چگونه خود را سرگرم مي كنند؟ اگر دوست داريد بدانيد فضانوردان در فضا چگونه زندگي مي كنند، آن هم صدها هزار كيلومتر دورتر از زمين و در محفظه اي معلق در مدار، بهتر است به ادامه مطلب بروید ،چون مي خواهيم با هم سري به يك ايستگاه فضايي (شاتل) بزنيم و يك روز با فضانوردان زندگي كنيم.
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 1144 |
یک عکاس نجومی تصاویری ارائه داده با این موضوع که اگر سیارات دیگر را جایگزین ماه کنیم، آسمان چگونه به نظر خواهد رسید؟
به گزارش ایسنا، «ران میلر» مدیر هنری سابق ناسا، از حقه دیجیتالی برای تحمیل طرحهای عطارد، ونوس، مریخ، ژوپیتر، زحل، اورانوس و نپتون بر یک چشمانداز یکسان بهره برده است.
در این طراحیهای علمی فوقالعاده، هر یک از سیارات در فاصلهای از زمین قرار دارند که ماه واقع شده است.
در یکی از این تصاویر سیاره عظیم ژوپیتر که 11 برابر زمین است، بر آسمان سایه انداخته در حالی که مریخ تقریبا دو برابر اندازه ماه به نظر میرسد.
اگر نپتون جایگزین ماه شود
اگر مشتری جایگزین ماه شود
اگر مریخ جایگزین ماه شود
اگر اورانوس جایگزین ماه شود
اگر عطارد جایگزین ماه شود
اگر زحل جایگزین ماه شود
اگر ناهید (ونوس) جایگزین ماه شود
منبع: سایت خبری تابناک
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 37 |
ستارهها هم مانند انواع موجودات زنده متولد میشوند، زندگی میکنند و میمیرند. هر کدام از آنها در طول زندگی خود که گاها به میلیاردها سال هم میرسد، دچار تغییر و تحولات مختلفی میشوند.
در طول زندگی انسان ، ستارگان بیشمار راه شیری ، عملا بیتغییر به نظر میرسند. گاهی ، یک نواختر ، ناگهان ظاهر آشنای یک صورت فلکی را به مدت چند هفته عوض میکند و دوباره کمنورتر میشود. منظره زیبایی که درخشش یک ابرنواختر در آسمان پدید میآورد، بسیار نادر است. در سال 1054 میلادی (433 شمسی) مردم شاهد چنین منظرهای بودند. یک ابر اختر در صورت فلکی ثور نفجر شد که سحابی خرچنگ ، بقایای آن است. ستارگان متغیر با نور ثابتی نمیدرخشند.
ستارگان به اتفاق یکدیگر در ابرهای غبار و گاز متولد می شوند. این فرایند زمانی آغاز می شود که چگالی منطقه ای از ابر افزایش می یابد. مثلاً ممکن است این تغییر چگالی بر اثر عبور یک موج ضربه ای ابرنواختر از میان این ابر اتفاق بیفتد. بر اثر جاذبه ، مناطق متراکم منقبض شده و متراکمتر و داغتر می شوند و سرانجام یک یا چند ستاره در حال انجام واکنشهای هسته ای را تشکیل می دهند. دمای غبار و گاز اولیه چند درجه از صفر مطلق (15/273- درجه سانتیگراد یا 67/459-فارنهایت) بالاتر است.
بعدازفشرده شدن در مرکز ستاره، دمای این ماده حداقل 10 میلیون درجه سانتیگراد (18 میلیون فارنهایت)می شود. ستارگان نیز نهایتا تغییر میکنند و هیچ کدام تا ابد پایدار نمیمانند. آتش زغال ، با خاکستر شدن آخرین شراره خاموش میشود. ستاره هنگامی میمیرد که انبار عظیم سوخت هستهای آن به پایان رسد. حتی امروزه نیز ستارگان پیری را میبینیم که تاریک میشوند. در حالی که ستارگان دیگر تولد می یابند تا جایگزین آنها شوند.
ستارگان بسیار جوان ، هنوز در میان گازهایی پنهان هستند که از آن شکل میگیرند. درون سحابی جبار ، نخستین سوسوی نور ستارگان نوزاد دیده شده است. خورشید ما ، سنین میانی خود را به آرامی میگذاراند. برخی از پیرترین ستارگان شناخته شده در خوشههای کروی جای دارند.
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 458 |
سحابی پروانه ای
تنها کمی از پروانهها میتوانند بالهایی به این بزرگی داشته باشند. خوشهها و سحابیهای درخشان آسمان شب سیاره زمین، معمولا به نام گلها و حشرات خوانده میشوند و NGC 6302 نیز مستثنی نیست. ستارهی مرکزی این سحابی سیارهای خاص، با دمای سطحی حدود 250000 درجه سانتیگراد، به طرز استثنائی داغ است. اگر چه این ستاره به صورت درخشانی در نور فرابنفش میتابد، اما به وسیله یک حلقهی فشرده گرد و غبار از دید مستقیم ما پنهان است. این تصویر نزدیک بسیار جزئی از سحابی یک ستارهی در حال مرگ، توسط تلسکوپ فضایی هابل، درست بعد از به روز رسانیاش در سال 2009 گرفته شده است. تیوپ گرد و غباری که ستاره مرکزی را احاطه کرده است، با عبور از یک گودال گاز یونیزه شده، تقریبا در مرکز این تصویر، به صورت مورب در خط دید ما قرار دارد. در پوشش گرد و غبار کیهانی ستاره داغ، هیدروژن ملکولی کشف شده است. NGC 6302 در فاصله 4000 سال نوری در صورت فلکی عقرب، قرار گرفته است.
ساختار این سحابی، یکی از پیچیده ترین ساختارهایی است که در سحابیهای سیارهنما مشاهده شدهاست. طیف نوری سحابی پروانه، نشان میدهد که ستاره مرکزی آن یکی از داغترین ستارهها در کهکشان است؛ آن چنان که دمای سطح آن بالای ۲۰۰٫۰۰۰ درجه کلوین بوده که بیانگر این است که اندازه این ستاره باید بسیار بزرگ باشد.
این ستاره مرکزی یک کوتوله سفید بوده و اخیرا با استفاده از دوربین ارتقاء یافته «میدان عریض» نصب شده بر تلسکوپ فضایی هابل کشف شدهاست. ستاره ذکر شده در حال حاضر دارای جرمی حدود ۰٫۶۴ جرم خورشید بوده و توسط یک صفحه استوایی متراکم منحصربهفرد تشکیل شده از گاز و غبار، احاطه شدهاست. احتمالا این صفحه متراکم باعث برونریزی ستاره برای تشکیل ساختار دوقطبی، همانند ساعت شنی شدهاست. این ساختار دوقطبی، ویژگیهای جالب فراوانی را نشان میدهد که در این سحابی سیارهنما دیده میشود؛ از جمله دیوارههای یونیزاسیون، گرهها و لبههای تیز.
سحابی چشم گربه
در فضای بین ستاره ای، سحابی خیره کننده چشم گربه را می بینیم که در فاصله سه هزار سال نوری از زمین قرار دارد. سحابی چشم گربه یا (NGC 6543) که یک سحابی سیاره نما است، در واقع مرحله نهایی زندگی یک ستاره خورشید مانند را نشان میدهد. ستاره مرکزی این سحابی در حال مرگ طی چند تکان پیاپی لایه های بیرونی ستاره را در پوسته های متحد المرکزی گرد و غبار منقض کرده است. اما شکل گیری ساختار های زیبا و پیچیده این سحابی هنوز به درستی شناخته نشده است. این تصویر زیبای هابل در واقع چشم فضایی است که میدان دید آن به اندازه یک سال نوری می باشد. اخترشناسان با خیره شدن به خود چشم پشک می توانند سرنوشت خورشید را ببینند. خورشید ما نیز محکوم به چنین سرنوشت است و طی پنج میلیارد سال بعد به مرحله سحابی سیاره نمای خود میرسد.
زمانی که با چشم رصد می شود سبز رنگ دیده می شود.در صورت فلکی شمالی اژدها قرار داردوقطر آن در حدود 350 ثانیه قوسی است.ستاره مرکزی آن از قدر 11 است.این سحابی در فاصله حدود ۳۰۰۰ سال نوری قرار دارد.این سحابی در سال ۱۷۸۶ توسط ویلیام هرشل کشف شده است.
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 139 |
سادهترین کارهایی که انسانها در زمین انجام میدهند، از گرفتن ناخن تا درست کردن یک ساندویچ، در شرایط بیوزنی فضا بسیار سختتر است.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، کریس هادفیلد، فرمانده کانادایی ایستگاه فضایی بینالمللی از زمان ورود خود به این مدارگرد تا کنون با ارسال فیلمها و تصاویر زیاد به درک بهتر مردم زمین از شرایط فضا و چگونگی انجام برخی از سادهترین کارهای روزانه کمک کرده است.
هادفیلد در جدیدترین فیلم خود از ایستگاه فضایی به پاسخگویی به یک سوال بسیار مهم پرداخته و آن اینکه چگونه فضانوردان بدون کثیف کردن ایستگاه در آن مسواک می زنند؟
این فضانورد کانادایی در یک فیلم ضبط شده اظهار میکند: ما در ایستگاه آب جاری نداریم. در ایستگاه شیر آب و همچنین سینک برای جریان آب به درون لوله برای خروج وجود ندارد.
هادفیلد در این فیلم به نمایش چگونگی شستوشوی دندانها توسط فضانوردان در ایستگاه فضایی پرداخته است. وی از یک کیسه آب مقداری آب در فضا ریخته و قطرات شناور را با یک مسواک میگیرد تا بخوبی مرطوب شود. او پس از قرار دادن خمیر دندان بر روی مسواک آن را درون دهان خود قرار داده و کاملا دندانهای خود را تمیز میکند.
وی در ادامه میگوید: دهان من اکنون پر از خمیر دندان است و نمیتوانم آنرا بیرون بریزم بنابراین باید آنرا قورت بدهم. خمیردندان کشنده نبوده و قابل خوردن است.
وی در ادامه در حالیکه مسواک خود را با مقداری آب که در دهان خود ریخته، میشوید، میگوید: در فضا باید خمیردندان را بخورید.
هادفیلد در مجموعه فیلمهای قبلی خود به ساخت ساندویچ کره بادامزمینی و عسل، نمایش شستشوی دستها و گرفتن ناخن در فضا پرداخته است.
وی یکی از شش فضانورد حاضر در ایستگاه فضایی در ماموریت اکسپدیشن 35 است.
منبع : خانه نجوم
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 67 |
زيبنده ی ستايش، آن آفريدگاريست | كارد چنين دلاويز نقشى از اين عناصر |
شبهاى صاف غير مهتابى به طاق لاجوردى آسمان چشم بدوزيم. اگر داراى ذوق باشيم، منظره زيبا و پرغوغاى ستارگان درما احساسات شاعرانهاى بر مىانگيزاند، و اگر اهل فلسفه و تحقيق باشیم تفكر فلسفى را در روح ما بيدار مىنمايد.
متأسفانه عموم مردم به آسمان توجه ندارند، بلكه سر به زير افكنده و چشم به زمين دوختهاند!
/tbody>/tbody>>/>/tbody>>/>>/>>/>/tbody>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/tr>/tr>>/>/tr>>/>>/>>/>/tr>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>
تاكى آخر چو بنفشه سر غفلت در پيش
حيف باشد كه تو در خوابى و نرگس بيدار
/td>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/tr>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>/tbody>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>>/>ادامه مطلب...
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 89 |
همه عمرتان اینجا زندگی کرده اید اما واقعاً درموردکهکشان راه شیری چه می دانید؟ احتمالاً می دانید که مارپیچی است که 100،000 سال نوری امتداد دارد.
۱) مارپیچی مسدود شده است.
احتمالاً می دانید که راه شیری کهکشانی مارپیچ واحتمالاً زیباترین نوع کهکشان است. آنها بازوهای بسیار بزرگ و باعظمتی دارند که ازیک قطب مرکزی یا توده ای ستاره درخشان بیرون می آید. مارپیچ های آن ظاهری خارق العاده دارند: یک سد مستطیل شکل از ستاره ها در مرکز به جای یک کره و بازوها از دو انتهای سد پرتو می افکنند. ستاره شناسان به این سد، حائل می گویند و ما یکی ازاینها را داریم.
درواقع، سد ما واقعاً بزرگ است. این سد با طولی برابر با 27،000 سال نوری از اکثر سدها بزرگتر است.
2) حفره ی سیاه بسیار بزرگی با چگالی بسیار بالا در قلب آن وجود دارد.
درست در قلب کهکشان یک دیو زندگی می کند: یک حفره بزرگ سیاه (سیاه چاله). می دانیم که به خاطر تاثیر جاذبه آنجا قرار دارد و ستاره های نزدیک مرکز کهکشان با سرعتی فوق العاده به دور آن می گردند. با سرعتی هزاران کیلومتر در ثانیه به دور مدار آن میگردند و سرعت شگفت انگیر آن شیئی که اسیرشان کرده را تسلیم خود می کند. با کمی ریاضی پایه می توان گفت که آن توده باید برای رسیدن به مقیاس کیهانی سرعت ستاره ها را به چهار میلیون برابر خورشید برساند.بااینحال در تصاویر هیچ چیز دیده نمی شود. پس چه چیز می تواند 4،000،000 برابرخورشید باشد ولی هیچ نوری از خود ساتع نکند؟
درست است، یک حفره سیاه (سیاه چاله).
بااینکه بسیار بزرگ است اما به یاد داشته باشید که خودکهکشان 200 میلیارد برابر حجم خورشید است، به همین دلیل در واقعیت حفره سیاه درمرکز فقط یک شکاف کوچک از حجم کلی کهکشان است. و هیچ خطر سرازیر شدن در آن برای ماوجود ندارد. هر چه که باشد 250،000،000،000،000،000 کیلومتر از ما دور است.
حال تصور می شود که یک حفره سیاه بسیار بزرگ با چگالی بسیار زیاد در مرکز کهکشان با خود کهکشان شکل می گیرد و در واقعیت ابرهایی که خارج آن به دلیل فرو ریختن اجرام در این سیاه چاله ایجاد میشود، بر شکل گیری ستاره ها درکهکشان تاثیر دارند. بنابراین، حفره های سیاه می توانند خطرناک باشند اما این امکان وجود دارد که تولد احتمالی خورشید—و تولد زمین به همراه آن—به کمک همین طوفانها به وجود آمده است.
3) کهکشانهای دیگر را می بلعد.
کهکشان ها بزرگ هستند و توده های بسیار زیادی دارند.اگر کهکشان های کوچک دیگری از نزدیک یک کهکشان بزرگتر رد شوند، کهکشان بزرگتر می تواند ستاره ها و گازهای آن را جذب کند.
راه شیری بسیار زیباست اما وحشی هم هست. اخیراً کهکشان های زیادی را بلعیده است. کمانهای زیادی از ستارگان که به دور مرکز راه شیری می چرخند را به سمت خود کشیده است. این کهکشان ها به کهکشان ما ملحق شده و کهکشان مابزرگتر می شود. حقیقت این است که خوردن هرچه بیشتر کهکشان های دیگر، این کهکشان راگرسنه تر می کند.
4) ما در یک محله زیبا زندگی می کنیم...
راه شیری در فضا تنها نیست. ما بخشی از یک گروه کوچک کهکشان های نزدیک هستیم که گروه محلی نامیده می شوند. البته راه شیری سنگین ترین کهکشان محل است و کهکشان آندرومیدا کمی کوچکتر از آن است. کهکشان ترای آنگیولوم هم مارپیچی است اما آنقدرها بزرگ نیست و درکنار تعداد زیادی کهکشان دیگر در کنار راه شیری قرار گرفته است. همه اینها کنار هم تقریباً سه جین کهکشان در گروه محلی می شوند که بیشترین کهکشان های کوچک را دارد که تشخیص آنها بسیار مشکل است.
5) ... و در حومه شهر هستیم.
گروه محلی کوچک و دنج است و همه چمنشان را مرتب می زنند و خانه هایشان را رنگ می کنند. این به خاطر آن است که اگر از دورتر نگاه کنیم ما در حومه زندگی می کنیم. شهرِ بزرگ موجود در این تصویر ، خوشه ویرگو مجموعه ای بزرگ از حدود 2000 کهکشان است که خیلی از آنها به اندازه راه شیری هستند یا حتی بزرگتر از آن. این نزدیکترین خوشه بزرگ است که مرکز آن تقریباً 60 میلیون سال نوری دور است. به نظر می رسد که راه شیری از نظر گرانشی به سمت آن کشیده می شود، به عبارت دیگر، ما جزئی ازآن هستیم. جرم کلی خوشه به اندازه یک کادریلیون برابر جرم خورشید است.
6) فقط می توانید 000003/0 درصد آنراببینید.
وقتی در یک شب تاریک بیرون بروید، هزاران ستاره را درآسمان خواهید دید. اما راه شیری دویست میلیارد ستاره در خود دارد. شما فقط یک بخش خیلی خیلی کوچکی از تعداد ستاره هایی که به دور این کهکشان هستند را می بینید.درواقع، دورترین ستاره هایی که می توانید ببینید 100 سال نوری از شما فاصله دارند.بدتر اینکه، بیشتر ستاره ها آنقدر کم نور هستند که از فاصله ای نزدیک تر از آن هم دیده نمی شوند. خورشید تیره تر از آن است که از 60 سال نوری بیشتر دیده شود وخورشید درمقایسه با بیشتر ستاره ها بسیار بسیار روشن تر است. پس ستاره هایی که دورو بر خودمان می بینیم فقط قطره ای از اقیانوس راه شیری هستند.
7) 90 درصد آن نامرئی است.
وقتی به حرکت ستاره ها در کهکشان خودمان نگاه می کنید،می توانید با کمی کمک گرفتن از ریاضی و فیزیک مقدار توده های کهکشان را تعیین کنید.حتی می توانید تعداد ستاره های موجود در کهکشان را حساب کرده و حجم آنها رادربیاورید. مشکل اینجاست که هیچ دو عددی با هم تطابق ندارند: ستاره ها (و سایر چیزهای مرئی مثل گاز و گرد) فقط 10 درصد حجم کهکشان را تشکیل می دهند. پس 90 درصدبقیه کجاست؟
هر چه که هست، حجم دارد اما نمی درخشد. به همین خاطر به آن شیء تیره می گوییم چون هیچ واژه مناسب تری برای آن پیدا نکردیم. می دانیم که حفره های تیره، ستاره های مرده، سیاره های طرد شده، گاز سرد و ... نیستند و آنچه که باقی می ماند بسیار عجیب است. اما می دانیم که واقعی است و وجود دارد. فقط نمی دانیم که چیست.
8) بازوهای مارپیچی وهم است.
البته آنها به خودی خود وهم نیستند اما تعداد ستاره های موجود در بازوهای مارپیچ کهکشان ما خیلی متفاوت تر از تعداد موجود بین بازوهانیستند! بازوها مثل ترافیک شهری و مناطقی است که تراکم جمعیت بالا است. درست مثل یک ترافیک در اتوبان، ماشین ها وارد ترافیک شده و از آن خارج می شوند اما خود ترافیک تکان نمی خورد. درمورد بازوها هم ستاره هایی به آن وارد و از آن خارج می شوند امابازوها همانجا می مانند.
باز هم مثل یک اتوبان، ابرهای دودی بزرگ می توانند دراین بازوها جمع شوند که باعث می شود سقوط کنند و ستاره ها را تشکیل دهند. اکثر این ستاره ها کم نور هستند و عمر بلندی دارند به همین خاطر در آخر از بازوها بیرون می روند. اما بعضی از ستاره ها بسیار پرتراکم، داغ و روشن هستند و اطراف گاز را روشن می کنند. این ستاره ها خیلی عمر نمی کنند و قبل از اینکه بتوانند از بازوها خارج شوند می میرند. از آنجا که ابرهای گازی داخل این بازوها به این صورت روشن می شوند،همین باعث مشخص شدن بازوهای مارپیچی می شود.
ما به این دلیل بازوها را می بینیم که نور در آنجابهتر است نه به این دلیل که ستاره ها آنجا جمع می شوند.
9) به طور جدی تاب دارد.
راه شیری دیسکی چاق با امتدادی برابر با 100،000 سال نوری و پهنایی برابر با چند هزار سال نوری است. تقریباً مقیاسی مثل یک جعبهDVD چهارتایی دارد.
آیا تا به حال یک DVD را زیر نور خورشید رها کرده اید؟ با گرم شدن ممکن است تاب بردارد. راه شیری هم همینطور است. این دیسک احتمالاً به خاطر تاثیر گرانشی یک جفت کهکشان ماهواره ای در گردش، قابل انعطاف است. یک طرف دیسک به سمت بالا و دیگری به سمت پایین تاب دارد. اگر به تصویر کهکشان آندرومیدا دقت کنید می بینید که از سمت راست به سمت بالا و از سمت چپ به سمت پایین تاب دارد. آندرومیدا هم کهکشان های ماهواره ای دارد و آن را هم درست مثل کهکشان ما تاب داده اند. البته این تاب تاثیری بر ماندارد و فقط نکته جالبی بود درمورد کهکشان راه شیری.
10) قرار است کهکشان آندرومیدا را خیلی بهتر بشناسیم.
صحبت از آندرومیدا شد، آیا تا به حال آنرا در آسمان دیده اید؟ با چشم غیرمسلح می توان آن را در شبی صاف و تاریک مشاهده کرد. کم نور اما بزرگ است. تقریباً هشت برابر ماه در آسمان است.
اگر به نظرتان این خیلی بزرگ نمی رسد، باید بگوییم که اندازه آن برابر با دو میلیارد سال نوری است.
کهکشان آندرومیدا و راه شیری با سرعتی برابر با 200 کیلومتر در ثانیه به سمت هم در حرکت هستند.یادتان هست گفتیم کهکشان های بزرگ کهکشان های کوچکتر را می خورند؟ حالا وقتی دو کهکشان بزرگ به هم برخورد می کنند یک آتش بازی حسابی راه می افتد. ستاره ها از نظر فیزیکی سقوط نمی کنند، در این مقیاس خیلی کوچکتر از آن هستند. اما ابرهای گازی سقوط می کنند وهمانطور که قبلاً گفتیم وقتی این ابرها سقوط کنند، ستاره ساخته می شود. به همین دلیل انفجاری از تشکیل ستاره ها صورت می گیرد که هر دو کهکشان را نورانی می کند.
در حال حاضر، گرانش متقابل هر دو کهکشان، قوس هایی عجیب و شگفت انگیز از ستاره و گاز می سازد. درست است که بسیار زیباست اما نشاندهنده یک خشونت در مقیاسی حماسی است.
چند میلیارد سال طول می کشد تا بالاخره این دو کهکشان به هم برخورد کنند و یکی شوند. آنها کهکشانی بسیار عظیم خواهند ساخت. درواقع، وقتی این اتفاق بیفتد خورشید همچنان دور آن خواهد بود. آیا نسل های بعد از ما شاهد این برخورد شگرف در تاریخ کهکشان ها خواهند بود؟
منبع: سایت علوم استان چهارمحال
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 49 |
نور خورشید
نور خورشید شامل امواج رادیویی، اشعه فروسرخ، نور مرئی، اشعه فرا بنفش، اشعه ایکس و اشعه گاما. مایکروویو ها،( که موج های بسیار قوی رادیوئی هستند، گاهی در یک رده دیگر به طور مجزا قرار می گیرند.) هستند. پرتوهای خورشید شامل همه پرتوهای طیف الکترومغناطیس می باشند.
منجمان برای مشاهده یک ستاره و تجزیه تحلیل آن فقط می توانند از امواج مغتاطیسی تولید شده از آن را مورد برسی قرار دهند.
به عنوان مثال خورشید با چشم در طول موج مرئی به این صورت دیده می شود
| ||||
دیدن در طول موج مرئی | دیدن در طول موج رادیویی | دیدن در طول موج ایکس |
موج الکترومغناطیسی بعد از تولید شدن از خورشید با سرعت نور در همه جهات پخش می شود و در یکی از این جهات به سمت زمین می آید.پس از برخورد این موج به جو زمین مقداری منعکس و مقداری وارد جو می شود.درجو زمین بعضی از طول موج ها جذب جو می شود و بعضی از به زمین می رسد. در شکل زیر می توانید مقدار نفوذ این امواج را ببینید.
بسته به طول موج امواج، این امواج وارد زمین می شوند.هرچه طول موج بیشتر باشد،امواج بیشتر وارد جو زمین می شود و هرچه طول موج ها کمتر یاشد بیشتر در جو زمین جذب می شوند و کمتر به زمین می رسند
از این لحاظ امواج رادیویی از همه امواج بیشتر وارد زمین می شوند و امواج گاما و ایکس در جو زمین گیر می کنند و وارد سطح زمین نمی شوند.موج بنفش به علت انرژی زیادی که دارد(طول موج کم) بیشتر منعکس می شود به همین علت آسمان به رنگ بنفش می شود ولی به علت اینکه چشم انسان نور آبی را بهتر می بیند آسمان به صورت آبی در می آید
در زیر موج الکترومغناطیسی که با چشم قابل دیدن هست را می بینید.خارج از طول موج مرئی با چشم قابل دیدن نمی باشد و این به علت اثر نداشتن بر روی سلول های شبکیه چشم می باشد
انرژی زیاد . طول موج کم | <<طول موج مرئی>> | انرژی کم .طول موج زیاد |
|
|
به علت وارد نشدن تمامی امواج الکترومغناطیس به سطح زمین،دیدن ستارگان و تحقیق در مورد آنها مشکل می شود به همین دلیل برای دیدن این ستاره ها در طول موج های پایین باید از جو زمین خارج شد .چون امواج با طول موج پایین از جو زمین عبور نمی کنند و بیشتر منعکس می شوند. ولی برای مطالعه ستاره ها در طول موج بالا مثل رادیویی نیازی به این کار نمی باشد و بر روی زمین هم می توان این مشاهدات را انجام داد.
برای پی بردن مواد تشکیل دهنده ستاره آن را در طول موج مرئی مورد برسی قرار می دهند به طورمثال بعد از گرفتن طول موج های مرئی ستاره ،چنین چیزی مشاهده می شود (عکس پایین). در طیف سنجی اثبات شده که در اثر تحریک اتمی اتمها بنا به ترازهای انرژی مشخصی که دارند تنها میتوانند در ناحیه مشخصی از این باند طول موجی تابش نمایند.بنابر این هر عنصر موجود در ترکیب خطوط مربوط به خود را در تابش طیفی خواهد داشت
به وسیله این شکل می توان مواد تشکیل دهنده این ستاره را از نمودار زیر مشاهده نمود
بیشتر بخوانید:
سفرانسان به مریخ بابلیطی یکطرفه
قدم نهادن انسان بر روی سیاره مریخ مطابق با فناوری و دانش قرن ۲۱ میلادی حقیقتا دست یافتنی است، البته اگر سفری یک طرفه را در نظر بگیریم!
در سال گذشته لارنس کراوس، دانشمند فیزیکدان، در نیویورک تایمز مقاله ای با مضمون: “بلیط یک طرفه به مریخ” نوشت و این سفر وسوسه انگیز را با موارد علمی پیش بینی و بررسی کرد.
امروز برای سفر انسان به مریخ مشکلی بابت امکانات پرواز فرا زمینی یا سیستم حمل و نقل و سوخت مورد نیاز در این سطح نیست بلکه مشکل پرتو های الکترومغناطیسی در تمام طیف و حامل انرژی های مخرب است که از سوی خورشید به تمام جهات منظومه شمسی منتشر می شوند. این پرتو ها آن قدر انرژی دارند که هر موجود زنده ای را به بخارش تبدیل کنند! علمی تر بخوام بگم طیف گسترده و پر انرژی امواج الکترومغناطیسی که خورشید ساطع می کند، دی ان ای هر موجود زنده ای را تجزیه می کند. و هر فضانوردی که بخواد از سیاره مقصد یعنی مریخ به زمین برگردد با شروع سفرش خواهد مرد. استفاده از سپر های محافظ هم با فناوری امروزی بسیار پر جرم خواهند بود به طوری که برای یک سفر عادی برگشت سپر محافظی به وزن ۴۰۰ تن نیاز خواهد بود. اما برای سفر رفت تاثیر این پرتو های خورشیدی کمتر و تغییر می کند و با سپر محافظ معمول تری سفر رفتن هر چند گران قیمت ولی امکان پذیر می شود.
به همین خاطر سفر رفت واقع گرایانه است ولی برگشتی در کار نخواهد بود. در مقاله سفر یکطرفه به مریخ، کراوس توصیه می کند که هر کاری که انسان اولیه در مریخ قرار است انجام بدهد را می توان از بازوی توانمند روبات ها انتظار داشت و انسان های داوطلب هم می توانند جمع شوند تا ماه های آخر عمرشان را در سیاره سرخ و ناشناخته بگذرانند و آزمایش ها و تجربیات اولیه را به اجرا بگذارند و قدمی در راه پیشرفت در این زمینه باشند.
به هر حال برای سفری بازگشت پذیر با بلیطی دو طرفه به مریخ نیاز به پیشرفت فوق العاده در فناوری های موشکی و حمل و نقل نیست بلکه نیاز به اکتشافات و پیشرفت هایی در فناوری های پزشکی و مخابراتی است تا به نحوی ساده تر با پرتوهای زیان بار خورشیدی مقابله کرد.
با پرتو های خطر ناک خورشیدی بیشتر آشنا بشیم:
طیف امواج الکترو مغناطیسی خورشید و فضای خارج از کره زمین شامل همه چی میشه: امواج صوتی (موج الکترومغناطیسی نیست)، رادیویی، مایکروویو، فروسرخ، نور مرئی، فرابنفش، پرتو ایکس، گاما و پرتو های کیهانی
امواج قوی تر از نور مرئی (انرژی بالاتر در امواج الکترومغناطیسی با طول موج کمتر و فرکانس بالاتر همراه است) برای انسان و هر موجود زنده دیگری کشنده است و کره زمین با سیستم های محافظتی مختلف جلوی ورود غالب این امواج به درون جو خودش را می گیرد، لایه اوزون، یونسفر، وجود جوی مناسب و سیستم مغناطیسی زمین در قطبین عاملان اصلی جلوگیری از تخریب حیات آن هستند. اما در خارج از محدوده سیاره ما و حتی در جو سیاره مریخ دیگر این سپر های محافظتی سیاره زنده زمین وجود ندارد و این امواج به راحتی عبور می کنند و بر سطح مریخ تاثیر می گذارند.
به همین خاطر از مهم ترین عوامل منفی در سفر های فضایی برای انسان این پرتو های نابودگر می باشد که امید است با پیشرفت ها لازم راهی برای مقابله با آن پیدا کرد که البته در آینده دور نخواهد بود و به زودی شاهد خبر هایی در این مورد خواهیم بود.
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 73 |
فرض کنید جرم ستاره ای درحدود 20 برابر جرم خورشید باشد بعد از طی مراحل تکامل وانفجار بصورت ابرنواختری, اگر جرم ستاره باقی مانده به سه برابر خورشید برسد از آنجاییکه این جرم برای تبدیل به ستاره نوترونی شدن زیاداست ستاره بطور کامل متراکم شده و به یک سیاهچاله تبدیل خواهد شد.برطبق قوانین فیزیک واستنتاج منطقی عاقبت کار یکتایی (Singularity) خواهد بود.یکتایی نقطه ای که شعاع آن صفر وچگالی آن بینهایت خواهد بود.هر چه به این جرم نزدیکتر شویم سرعت فرار از آن بیشتر خواهد شد و در فاصله ای که بانام شعاع شوارزشیلد شناخته میشود سرعت فرار از چنین جرمی با سرعت نور برابر می شود.اندازه این شعاع ویژه به جرم ستاره بستگی مستقیم دارد برای ستاره ای با جرم خورشید مقدار آن 3 کیلومتر است این بدان معناست برای اینکه خورشید به یک سیاه چاله تبدیل شود باید قطر آن به 3 کیلومتر کاهش بیابد.اگر کره ای با شعاع شوارزشیلد حول نقطه مرکزی رسم کنیم (نام این کره افق رویداد(Event horizon )می باشد)درون این کره سرعت فرار از سرعت نور بیشتر خواهد بود و از آنجاییکه هیچ جسمی توانایی حرکت باسرعت بیشتر از سرعت نور را ندارد ، هیچ جسمی توانایی گریز از این منطقه را ندارد.برطبق روابط فیزیکی معمول هیچ خبری از درون این کره در دسترس نمی باشد و نیروهای شدید کشندی درون این محیط موجب انفجار و از هم گسیختگی هر جسمی که به آن نزدیک شود می گردد.
برطبق نسبیت عام فضای اطراف افق رویداد به شدت تاب برمی دارد.مقدار تاب برداشتن به جرم سیاهچاله بستگی دارد وهر جرم بیشتر باشد مقدار آن بیشتر خواهد بود.از آنجاییکه سیاه چاله هیچ نوری از خود بیرون نمی دهد تنها براساس همین تغییر فضای اطراف آن است که ما می توانیم وجود آنرا بطور غیرمستقیم ردیابی کنیم.درواقع مابا مشاهده اثر آن بر مواد بیرون از افق رویداد میتوانیم تاحدودی آنرا تشخیص دهیم.سیاهچاله مواداطراف خود را به شدت جذب می کند واین مواد جذبی قبل از برخورد با آن به دلیل سرعت سقوط فوق العاده زیاد پرتوهای ایکس گاما و امواج رادیویی گسیل می کنند.
سیاهچاله هایی که در یک دستگاه دوتایی قرار دارند از گازهای ستاره همدم خود گازدریافت می کنند واین گاز با نزدیک شدن به افق رویداد دراثر نیروهای شدید گرانشی گرم شده وشروع به تابش اشعه ایکس می کنند پس یک راه برای تشخیص سیاهچاله ها جستجوبرای یافتن ستاره های دوتایی است که منبع قوی امواج اشعه ایکس باشند.موادی که از ستاره همدم می آیند بطور مستقیم برسطح سیاهچاله سقوط نمی کنند بلکه ابتداتشکیل یک قرص برافزایشی می دهند مواد درون این قرص با حرکت سریع ومارپیچی به سیاهچاله نزدیک شده وبه مرور زمان میسوزند.عکسهای گرفته شده توسط تلسکوپ فضایی هابل در مواردبسیار زیادی نشاندهنده این قرص می باشد.
این گمان وجود دارد که در مرکز کهکشانها سیاهچاله های ابر سنگین وجود داشته باشد.از جمله در کهکشان خودمان.نحوه حرکت ابرهای گازی وشدت پرتوهای ارسالی از مرکز کهکشان خودمان از دلایل وجود چنین سیاهچاله ای می باشد. بررسی سرعت ستارههای نزدیک به مرکز کهکشان راه شیری که امروزه توسط تلسکوپهابل قابل انجام است، بیانگر این واقعیت است که جرم هسته کهکشان بسیار بزرگ بوده که در یک ناحیه کوچک قرار دارد این نمونه میتواند وجود سیاهچاله در مرکز کهکشانها را مورد تایید قرار دهد. همچنین مشاهده اشعه گاما متغییر را میتوان به عنوان شاهدی دال بر قبول سیاهچاله ابرجرمدار در مرکز کهکشانها دانست. اخیرا" وجود سیاهچاله در مرکز کهشکان M87 نیز مورد قبول منجمین قرار گرفته است.
چگالی متوسط یک سیاهچاله متناسب با عکس مربع جرم آن است. برای یک سیاهچاله در حد جرم خورشید چگالی ده میلیون تن در سانتی مترمکعب بدست میآید که چهل برابر چگالتر از مواد هستهای است . در صورتی که برای یک سیاهچاله با جرم صد میلیون برابر جرم خورشید چگالی یک گرم در سانتی مترمکعب محاسبه میشود که برابر چگالی آب است. بنابراین شرایطی که میتواند یک سیاهچاله کوچک ایجاد گردد بسیار سخت تر از شرایطی است که یک سیاهچاله بزرگ میتواند تولید شود.
بطورکلی سیاهچاله ها به سه گروه تقسیم می شوند:
سیاهچالههای ستارهای (Stellar Black Holes )
این دسته از سیاهچالهها معمولا" از رمبش ستارگان بوجود آمده و جرم آنها بین 3 تا 100 برابر جرم خورشید است. بهترین کاندید برای مشاهده این دسته از سیاهچالهها، سیستمهای دوتایی منبع اشعه X است که یکی از دو شی مشاهده نمیشود. این دسته از سیستمهای نجومی از خود اشعه X تشعشع میکنند که از اوایل دهه 1970 مورد توجه قرار گرفتند.
اولین دوتایی کاندید از این گروه، Cygnus X-1 است که ستاره اپتیکی دوتایی یک ابرغول آبی است که جرم آن حدود 20 برابر جرم خورشید است و دور زوج نامرئی خود که جرم آن در حدود 40 برابر جرم خورشید است با پریود 6/5 روز میچرخد. فاصله آن از ما در حدود 2/2 کیلو پارسک است . در این سیستم دوتایی، جرم از ستاره قابل رویت دوتایی به درون سیاهچاله وارد میشود ولی به دلیل سرعت زاویهای، این جرم به صورت شعاعی وارد سیاهچاله نشده بلکه گازها تشکیل یک دیسک داده که آنرا قرص برافزایشی (accretion disk) گویند.
دو دسته اشعه در طیف تابش این سیستم دوتایی که از قرص برافزایشی تابش میگردد دیده میشود که یکی از این دو، تابش جسم سیاه با دمای 31000K بوده و دسته دوم اشعه X سخت تا انرژی 150K است . در واقع طیف این دسته دوم اشعه که تا انرژی 150Kev را هم داراست شاهدی بر وجود سیاهچاله بعنوان زوج نامرئی این دوتایی است. البته اگر این زوج ستاره نوترونی هم باشد اشعه X تولید میشود ولی نشان داده شده است که در این صورت اشعه X دارای انرژی حدود100K نخواهد بود . اخیرا" اشعه گاما پرانرژی هم برای این دوتایی مشاهده شده است که بر سیاهچاله بودن شی غیرقابل رویت این دوتایی تاکید میکند. تا کنون تعداد زیادی از این سیستمهای دوتایی که میتواند شاهد وجود سیاهچاله باشد کشف شده است و امروزه یکی از زمینههای مشاهدهای کشف و بررسی این گونه دوتاییهاست.
2-سیاهچالههای ابرجرم دار (Supermassive Black Holes )
جرم اینگونه سیاهچاله بین یک میلیون تا ده هزار میلیون برابر جرم خورشید است. اینگونه سیاهچالهها در مرکز کهکشانها از جمله کهکشان راه شیری قرار دارند. شدت تابش از مرکز کهکشانهای فعال که میتواند به خاطر ورود جرم به مرکز کهکشان باشد و کوچک بودن اندازه هسته این کهکشانها بیانگر وجود سیاهچاله ابرجرم دار در مرکز آنهاست.
3- سیاهچالهها با جرم متوسط
شکاف بین جرم سیاهچالههای معمولی (3 تا 100 برابر جرم خورشید) و سیاهچالههای ابرجرمدار (با جرم یک میلیون تا ده هزار میلیون برابر جرم خورشید) منجمین را بر آن داشت که به دنبال سیاهچالههایی با جرم(با جرم 100 تا 100هزار برابر جرم خورشید) هم باشند. این گونه سیاهچالهها میتوانند در مرکز خوشههای ستارهای در نزدیکی مرکز کهکشانها وجود داشته باشند. به دو روش میتوان به دنبال شواهد تجربی برای این دسته از سیاهچالهها بود. یکی از روشهای مشاهدهای این گونه سیاهچالهها یافتن منابع اشعه با شدت زیاد است. اخیرا" منابعی از اشعه X با این محدوده شدت با طیف انرژی چند ده الکترون ولت در مرکز خوشههای ستارهای مشاهده شده است. این دسته از منابع اشعه به منبع فوق درخشان پرتو ایکس یا Ultraluminous X-ray source (ULXs)مشهور هستند.
کلمه سیاهچاله از اینجا گرفته شده که هیچ پرتوی الکترومغناطیسی نمی تواند از آن ساطع شود درنتیجه سیاه دیده میشود.
منبع: با اقتباس از مقاله ای از دکتردهقانی از دانشگاه شیراز
آیا سیاهچاله همیشه سیاهچاله باقی میماند، یا به چیز دیگری تبدیل میشود؟
جسمی که سیاهچاله شد، دیگر تا ابد سیاهچاله خواهد بود. تنها تغییر مهمی که میتواند در سیاهچاله رخ بدهد، افزایش یافتن جرم آن بر اثر بلعیدن مواد مختلف است (شاید از ستارهی نزدیکش، یا از گازهای مرکز کهکشان و یا فضانورد بختبرگشتهای که زیادی به آن نزدیک شده است!).
از دید نظری، سیاهچاله میتواند تبخیر شود. این موضوعی است که نخستین بار استفان هاوکینگ به آن پی برد. پدیدههایی در عرصهی مکانیک کوانتومی وجود دارند که میتوانند باعث شوند که سیاهچاله پرتوهایی از خود گسیل کند. همین موضوع باعث میشود که سیاهچاله انرژی از دست بدهد و بنابر فرضیهی اینشتین، از دست دادن انرژی معادل است با کاهش جرم.
پس سیاهچاله میتواند لاغر هم بشود. البته این تابش هاوکینگ بسیار ضعیف است. به عنوان مثال، سیاهچالهای که به اندازهی خورشید جرم داشته باشد، 1067 سال طول میکشد تا تبخیر شود. این مقدار بسیار بیشتر از عمر کنونی عالم است. تازه، سیاهچالههای سنگینتر، بسیار دیرتر از این تبخیر خواهند شد. سیاهچالهی مرکزی کهکشان ما، که بین 3 تا 4 میلیون برابر خورشید جرم دارد، بیشتر از یک میلیارد میلیارد برابر دیرتر تبخیر میشود.
منبع: دانشنامه ستاره شناسی
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 36 |
یک انفجار ستاره ای که در آن کل ستاره تحت تاثیر قرار می گیرد. بدنبال انفجارنورانیت ستاره حتی به اندازه 20 قدر می تواند درخشانتر شود.ابرنواخترها با توجه به بودن یا نبودن هیدروژن در طیفشان به دو دسته یعنی ابرنواختر نوع یک ونوع دو تقسیم می شوند.ابرنواخترهای نوع یک
(Type I) نشانی از وجود هیدروژن در طیفشان ندارند در حالیکه ابرنواخترهای نوع دو(Type II) دارند.در حال حاضر می دانیم که دلیل اصلی انفجار بودن یانبودن هیدروژن نیست بنابراین دسته بندیهای جدیدی تعریف شده اند.دومدل برای توجیه انفجار وجود دارد.
مدلهای توجیه انفجار
در مدل اول٬ ابرنواخترهای با هسته رمبنده می باشند که در حقیقت ستاره های پرجرمی هستند که سوخت هسته ای درونشان به اتمام رسیده است و با توجه به اینکه جرم هسته به ماوراء حد چاندراسخار یعنی بسیار بیشتر از ۴۴/۱ برابر جرم خورشید میرسد انقباض هسته تا رسیدن به فشار دژنره نوترونی ودر واقع تبدیل شدن ستاره به یک ستاره نوترونی ادامه پیدا می کند ودر نتیجه این وضعیت مواد ستاره در لایه های بالایی جو به شکل انفجار مهیب به بیرون پرتاب می شوند.
در مدل دوم انفجار ابرنواختری در ستاره های دوتایی بسیار نزدیک رخ می دهد که در آن جرم ستاره کوتوله سفید بدلیل جاری شدن مواد از ستاره همدم به سوی آن از حد چاندراسخار بیشتر می شود وستاره کوتوله سفید به حالت انفجار می رسد وابرنواختر بوجود می آید.
ستارگان در حالیکه چرخه تکاملی ستاره خود را طی میکنند درون هسته اشان به تدریج عناصر سنگین(عناصر هلیم ،کربن ،.........الی آهن) تولید می شود ولی بدنبال انفجار ابرنواختری معمولا"تمام عنصرهای جدول تناوبی، بخصوص عنصرهای سنگینتر از آهن که در شرایط عادی تولید نمیشوند، تشکیل می شوند.برای تولید این عناصر سنگینتر تنها یک انفجار هسته ای مخرب وپرانرژی است که می تواند دما وفشار لازم را تولید کند.
انواع ابرنواخترها
ابرنواخترهای نوع یک که خود شامل چند زیر گروه می باشد.
۱ - زیر گروه Ia در تمام کهکشانها وجود دارند اما در بازوهای مارپیچی کهکشانهای مارپیچی کمتر به چشم می خورند.این ابرنواخترها دارای عناصری مانند منیزیم٬ سیلیکون٬ گوگرد وکلسیم هستند که در زمان حداکثر نورانیت در طیف آشکار می شوند وبعد ازگذشتن از حال حداکثر نورانیت با کاهش نور٬ آهن نیز خودنمایی می کند.نمودار نور این گونه ابرنواخترها طی حدود دوهفته افزایش نورانیت را نشان می دهد وپس از آن با کاهش نورانیت طی چند ماه روبرو می شود.تصور براین است که ابرنواخترهای نوع Ia ناشی از انفجار بدلیل انتقال جرم بین ستاره ای پیر باعمر زیاد در یک ستاره دوتایی بسیار نزدیک بهم باشد.از آنجاییکه درخشندگی این ابرنواخترها زیاد است از آنها برای تخمین فاصله کهکشانهای بسیار دور استفاده می شود.
۲- ابرنواخترهای زیر گروه Ib و Ic که فقط در بازوهای کهکشانهای مارپیچی رخ می دهند.هر دو گونه نشانهایی از اکسیژن منیزیم وکلسیم بعد از حداکثر نورانیت در طیفشان دارند.علاوه بر آن ابرنواخترهای گونه Ib در نزدیکی حداکثر نورانیت نشانهایی از وجود هلیم در طیفشان دارند.منحنی نوری هر دو گونه Ib وIc مانند گونه Ia می باشد با این تفاوت که در زمان حداکثر نورانیت نور آنها کمتر از نور ابرنواخترهای گونه Ia می شود .دوگونه IbوIcمعمولا"چشمه امواج رادیویی هم می باشند در حالیکه ابرنواخترهای Ia دارای چنین خاصیتی نیستند.تصور براین است که ابرنواخترهای گونه Ib و Ic ناشی از انفجار در ستارگان پرجرمی باشند که محتوی هیدروژنی شان به اتمام رسیده ودر گونه Ic محتوی هلیومی نیز به اتمام رسیده باشد.
ابرنواخترهای نوع II در کهکشانهای بیضوی بچشم نمی خورند بجای آن در بازوهای کهکشانهای مارپیچی وگاهی در کهکشانهای نامنظم بچشم می خورند.این ابرنواخترها طیف معمولی مانند بقیه ستاره ها از خود نشان می دهند.منحنی نور این ابرنواختر ها طی حدود یک هفته به حداکثر می رسد برای حدود یک ماه تقریبا" ثابت می ماند وسپس طی چند هفته ناگهان کاهش می یابد وطی چند ماه در همین وضعیت با نور ناچیز باقی می ماند.تصور براین است که این گونه ابرنواخترها نتیجه انفجار در هسته یک غول سرخ با یک گستره پرجرم باشند.
بدنبال انفجار ابرنواختری یک ستاره نوترونی بوجودمی آید که احتمال دارد در مرکز پوششی کروی از ابرباشد که این ابر همان مواد ستاره است که به بیرون پرتاب شده است.این ابر یا سحابی ٬باقیمانده ابرنواختری(supernova remanent) نام دارد.باقیمانده های ابرنواختری که یک تپنده در میان آن باشد PLERION نامیده میشود.آهنگ مشاهده ابرنواختر در یک کهکشان معمولی در حدود یک ابرنواختر در صد سال است ودر کهکشانهایی که از لبه دیده می شوند بدلیل غبارهای تیره کننده بسیارکم هستند.در هزاره گذشته تنها پنج ابرنواختر در کهکشان راه شیری مشاهده شده است بعلاوه ابرنواختر SN 1987 که در ابر ماژلانی که احتمالا یک کهکشان قمر کهکشان راه شیری می باشد. با آمدن فن آوری CCD به میان ستاره شناسان آماتور همواره برتعداد ابرنواخترهایی که در دیگر کهکشانها کشف می شوند افزوده شده است.تلسکوپهای خودکار نیز که با هدایت کامپیوتر بطور اتوماتیک به عکسبرداری ومقایسه عکسها از هزاران کهکشان طی یک شب می پردازند کمک بزرگی به کشف ابرنواخترها کرده اند.
ابرنواختر سال 1054 بعنوان منشاء سحابی خرچنگ در صورت فلکی ثور توسط ادوین هابل معرفی شده است.مانند دوابرنواختر سال 1006 و1181 این ابرنواختر توسط ستاره شناسانی از مشرق زمین ثبت شده بودند.ستاره شناسانی از چین ٬کره٬ مسلمانان واروپاییان در ثبت این ابرنواخترها سهم داشته اند.نشانهایی از ابرنواختر سال 1054 در نقاشیهایی در قاره آمریکا به چشم می خورد.
ابرنواختر سال 1572 بادقت توسط تیکوبراهه رصد شده است.او به ثبت موقعیت وتغییرات نورانیت آن بطور روزانه پرداخت.اومتوجه شد که باوجود چرخش زمین هیچ اختلاف منظری وجود ندارد بنابراین این جرم باید ماوراء مدار ماه باشد.حرکت نکردن این جرم طی 18 ماه که ناپدید شد نشان می داد که مدار آن باید ماوراءمدار زحل باشد(در آن زمان دورترین سیاره شناخته شده زحل بود).این مشاهدات آنرا در میان بقیه ستارگان آسمان قرار داد.ابرنواختر سال 1604 بانام ستاره کپلر شناخته می شود گرچه او اولین نفری نبود که آنرا مشاهده می کرد.نشانه هایی وجود دارد که در سال 1680 نیز ابرنواختری در صورت فلکی ذات الکرسی وجود داشته است.توده ابری بزرگ ودر حال گسترش در این منطقه وجود دارد که دارای تابش قوی امواج رادیویی نیز می باشداین سحابی بانام ذات الکرسی A شناخته می شود.هیچ انفجار نوری از این انفجار گزارش نشده است.امکان دارد ستاره قبل از انفجار لایه های بیرونی خود را پرتاب کرده باشد یا اینکه انفجار آن ضعیف بوده است ستاره شناسان بکمک تلسکوپ فضایی هابل شاهد چگونگی تحول باقیمانده یک انفجار ابر نواختری در ابر بزرگ ماژلانی در نیمکره جنوبی آسمان هستند.این انفجار در سال 1987 میلادی رخ داد واکنون با نام باقیمانده ابر نواختری 1987A بعنوان نزدیک ترین ابرنواختر 400 سال اخیر شناخته می شود.نزدیکی این انفجار به دانشمندان اجازه داده تا چگونگی تحول آن را پیگیری نمایند.طبق مشاهدات جدید باقیمانده این انفجار که طی سالهای گذشته در حال کم نور شدن بود در حال پرنور شدن است.به نظر می رسد که فرایندی جدید موجب دادن انرژی به این ابرهای باقیمانده از انفجار باشد.ابرهای ناشی از انفجار در حال برخورد با حلقه های باقیمانده سرد تر که قبلا" در اطراف ستاره وجود داشته اند هستند ودر طی این برخوردها امواج شوکی قوی ایجاد شده که خود عامل تشکیل پرتوهای قوی مشاهده شده در ناحیه اشعه ایکس می باشد واین امواج توسط تلسکوپ اشعه ایکس چاندرا قابل مشاهده می باشند.
این امواج اشعه ایکس با ابرهای ناشی از انفجار ابرنواختر برخورد داشته وموجب درخشندگی آنها در ناحیه دیدگانی طیف می شوند.
منبع: دانشنامه ستاره شناسی
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 43 |
وقتی که ستاره ای منبع سوخت هیدروژن هسته اش را به پایان برد بسته به جرمش به غول یا ابرغول تبدیل می شود.
بعد از اتمام هیدروژن هسته ,همجوشی هیدروژن برای تولید هلیوم متوقف می شود وهسته شروع به انقباض می کند .با انقباض هسته انرژی آزاد می شود واین انرژی موجب شروع واکنش در هیدروژن لایه های بالایی می شود .بنابراین واکنشهای هسته ای از مرکز به لایه های بالاتر منتقل می شود به دنبال آن لایه های بیرونی ترهیدروژنی انرژی را جذب کرده ومتورم می شوند(در نظر داشته باشیدکه این انرژی به سمت لایه های زیرین وهسته کشیده نمی شود بلکه تمایل آن به رسیدن به مناطق سرد بیرونی تر است) در این مرحله ستاره از رشته اصلی جدا شده و وارد مرحله زیر غولی وسپس مرحله غولی ودر صورت پرجرم بودن وارد فاز ابرغولی میشود .
دمای متوسط غولها بین 2000 تا 4000 درجه کلوین شده ورنگ شان نیز به قرمزی می گراید.این ستاره هااز رده طیفی M یا K بوده ودر منطقه بالا سمت راست در نمودار هرتسپرونگ راسل قرار دارند.
همانطور که از نمودار آشکار است با گذشت زمان دمای این ستاره ها تقریبا ثایت مانده ولی درخشندگی شان افزایش می یابد.این نشان دهنده افزایش انرژی برونداد آنهاست .با توجه به اینکه دمای نسبتا ثابتی دارند افزایش انرژی برونداد نشان دهنده این است که مساحتشان و در واقع قطرشان در این مرحله باید زیاد شود(و غول شوند).
قطر این ستاره ها بین ده تا هزار برابر خورشید است.اگر جرم ستاره اولیه از 8 برابر جرم خورشید کمتر باشد به یک غول واگر از 8برابر جرم خورشید سنگین تر باشد به یک ابرغول تبدیل خواهد شد.عمر یک غول یا ابرغول درحدود یکدهم عمر آن در حالت گذران رشته اصلی می باشد.غولها از ستاره هم دمای خود دررشته اصلی بسیاردرخشنده ترند. این ستاره ها معمولا"متغییر بوده(در این مرحله با نام متغییرهای قیفاووسی شناخته می شوند) ولایه های سطحی آنها دارای تپش می باشد.بدلیل قطر زیاد آنها نیروی گرانش در لایه های سطحی آن کم شده ومعمولا" به شکل باد ستاره ای مواد از آن فرار کرده و سحابی سیاره ای تشکیل می دهند.
خورشید خودمان بعد از تبدیل شدن به غول سرخ با اندازه حدود 60 درجه وبا رنگ قرمز تیره در آسمان دیده خواهد شد.ستاره سماک رامح والدبران دو نمونه از ستاره های گونه غول سرخ هستند.
ماهواره ستاره شناسی مادون قرمز IRIS تاکنون تعداد زیادی غول قرمز کشف کرده که درون پوسته ای از گاز وغبار قرار دارند این ستاره ها بادمای چندصد درجه تنها در امواج مادون قرمز قابل کشف هستند.
| نسخه قابل چاپ | تعداد بازديد : 34 |